روز پنجم محرم الحرام
امام زمان خطاب به امام حسین(ع): سلام بر آن که با خون زخم هایش غسل کرد.سلام بر آن که از سر تیرها سیراب شد.سلام بر مظلومی که خونش مباح شد.
پروانه عاشق
عشق است دیگر چه می توان کرد؟
قلبش با قلب پرمهر عمو پیوند خورده است حتی علاقه زینبی هم نگهدار او نیست دستش را از دست عمه رها می کند.طاقتش دیگر تمام شده از صبح تا به حال همه صحنه ها را با چشم دیده است تمام لحظات غریبی و تنهایی عمو را.اما این لحظه دیگر تاب آوردنی نیست! عبد الله زنده باشد و عمو در گودال؟ شمع وجود اباعبدالله(ع) این پروانه کوچک را به سوی خود می کشاند.بال و پرش را بر روی عمو می گستراند او را در آغوش می گیرد و با زبان کودکی اش بر سر دشمن فریاد بر می آورد:به خدا یک لحظه از عمویم جدا نمی شوم. یعنی اگر می خواهید عمو را بکشید اول باید مرا بکشید.آری این دستان اباعبدالله است که قلب عمو ست و آن تیغ دشمن که بر دست کوچکش فرو می آید و حسین(ع) آرزو می کند ای کاش بر قلب شکسته خودش فرود آمده بود که دیگر طاقت شکستن ندارد بخدا سخت است عزیز برادر در آغوش عمو ناله بزند و عمو ببیند که چگونه حرمله با تیر سپیده گلوی او را نشانه می رود و… و برای همیشه بر سینه حسین آرام گیرد! عشق است دیگر…
شجاعت علوی
علامه محمد باقر بیرجندی می گویند:در بعضی کتب معتبر دیدم که روایت شده است در جنگ صفین مردم دیدند از لشکر علی (ع) جوانی بیرون آمد که نقاب به صورت انداخته هیبت و صلابت و شجاعت از ظاهر او هویداست. اسب خود را در میدان جولانی داد و مبارز طلبید. معاویه ابوالشعثاء را به جنگ با فرمان داد او گفت: مردم شام مرا با هزار سوار مقابل می دانند و تو می خواهی به او جنگ کودکی بفرستی!من هفت پسر دارم یکی از آن ها را به جنگ او می فرستم تا حسابش را برسند و پسر اولش را به میدان فرستاد و او کشته شد.پس از وی یکا یک فرزندانش را به میدان فرستاد و پسر نقابدار آنان را نیز از پای درآورد.ابوالشعثاء که اوضاع را این چنین دید دنیا از نظرش تاریک شده و خود به میدان آمد اما او نیز به هلاکت رسید و دیگر کسی جرأت میدان رفتن نکرد. اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) از شجاعت آن جوان سخت در حیرت بودند و از خود می پرسیدند که این جوان نقابدار کیست!تا آن که امیرالمؤمنین (ع) آن جوان را طلبید و نقاب از صورت مبارک وی برداشت آنگاه دیدند جوانی که شانزده سال بیش نداشت قمربنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) است.و همچنین می گوید:در جنگ صفین هنگامی که قشون معاویه آب را بر روی اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بسته بودند قمربنی هاشم(ع) در حمله به لشکر معاویه و بیرون آوردن آب از تصرف ایشان با برادرش امام حسین(ع) همراه بود.
سخن امام حسین (ع) : هرکس رضایت مردم را بخواهد گرچه به غضب خدا باشد ، خدا هم او را به مردم رها می کند