روز چهارم محرم الحرام
امام زمان خطاب به امام حسین(ع) : سلام بر آن که عهدش شکسته شد.سلام بر آن کس که حرمتش شکسته شد.سلام بر آنکه ناعادلانه خونش ریخته شد
پیشکش به پای عزیز
خسته از راه رسیده اند به سختی خود را رسانیده تا از کاروان جا نمانند . اشک شوق در چشمان مادر حلقه می زند و سر فرازانه گرد و غبار راه را از وجودشان می زداید نامه ابی عبدالله (ع) تسلیم می کند و به اذن امام با قافله همراه می شود آری این دو فرستاده عبدالله بن جعفرند تا فدایی اباعبد الله (ع) باشند اما روز موعود مضطرب و پریشان به سوی مادر می آید.مادر جان نمی پذیرند هر چه می گوییم قبول نمی فرمایند نکند ما قابل نیستیم؟ مادر آرامشان می کند.با دستان خود لباس رزم بر تنشان می پوشاند و به سوی برادر می فرستد و مگر حسین(ع) می تواند دست رد به سینه زینب (س)بزند و قربانی های او را نپذیرد. اینک محمد و عون دلاوران میدانند… و ساعتی بعد اما… ابی عبدالله (ع) هرچه نگاه می کند مددکار همیشگی خود را نمی بیند همان که در جابجایی شهدا به یاری ابی عبدالله می شتافت. آری او حتی از خیمه بیرون نیامده است. خواهر نمی تواند شرمندگی برادر را ببیند.
باب الحسین(ع)
اگر کسی به سیدنا و سید الکونین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) توسل و تقرب جوید بابش مولانا باب الحوائج آقا ابوالفضل العباس(ع) است. در تایید تین مطلب مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرموده اند مرحوم سید السالکین و برهان العارفین آقا سید علی قاضی فرموده است:در حین کشف(مکاشفه) بر من روشن و آشکار شد که مظهر رحمت کلیه الهیه در عالم هستی وجود مقدس حضرت سیدالشهدا ابی عبدالله الحسین(ع) است و باب آن حضرت و پیشکارش سقای کربلا سر حلقه ارباب وفا و آقا باب الحوائج الی الله ابولفضل العباس است…
المستجار
از القاب حضرت عباس مستجار است. این لقب برگرفته از سروده مرحوم شیخ محمد رضا ازری است زمانی که در قصیده خود این مصرع را گفت:یوم ابوالفضل استجار به الهدی(روزی که امام حسین به حضرت ابوالفضل پناه آورد) درستی آن را نظر بعید شمرده و با خود گفت که شاید مقبول حضور امام حسین(ع) نباشد لذا بیت را تمام نکرد شب در عالم رؤیا دید که حضرت امام حسین(ع) به او می فرماید:آنچه گفته ای صحیح است من به برادرم ابوالفضل العباس (ع) پناه آوردم آنگاه مصرع باقی را خود حضرت فرمود: والشمس من کدر العجاج لثامها(خورشید با حجابی از گرد و غبار کدر شده بود)
ابوالفضل استجار به الهدی *والشمس من کدر العجاج لثامها (روزی که خورشید با حجابی از گرد و غبار کدر شده بود امام حسین به حضرت ابوالفضل پناه آورد)
ویژگی های تربت امام حسین(ع)
خداوند بر سرزمین مقدس کربلا و تربت پاک آن حضرت امتیازاتی قرار داد:
تربت پاک او را بر کعبه برتری و شرافت بخشید.
خداوند این تربت پاک را چشمه ای از چشمه های بهشت و نهری از نهرهای جاری آن قرار داد.
این خاک پاک به گونه ای است که ذکر گفتن با تسبیح ساخته شده از آن ثواب ذکر و استغفار را تا هفتاد برابر افزایش می دهد.
به دست داشتن تسبیح ساخته شده از این خاک و گرداندن بدون ذکر پاداش ذکر خدا را دارد.و بدین گونه تسبیحی که بجای صاحب آن ذکر خدا گوید و پاداش ذکر خدا برای گرداننده اش بیاورد چقدر ارزشمند است.
سجده بر خاک کربلا حجاب های پدید آمده از گناه را دریده زنگارهای دل را زدوده موانع قبولی اعمال و استجابت دعا را کنار زده زمین و زمان را نور باران می سازد.
خوردن خاک تحریم شده است و با این وصف تربت امام حسین برای شفا استثناء شده است.
در روایت آمده است که:کودکانتان را با تربت مقدس او کام بردارید چرا که ایمنی بخش آنان خواهد بود.
فرشتگان از این تربت معطر به پیامبر گرامی هدیه آوردند و پیامبر از آن برای خویش برداشت و حسین(ع) نیز پیش از این شهادت از این هدیه برای خود برداشت.
دشمن رویاروی سیدالشهداء
*شناسنامه یزید
یزید ابن معاویه مادرش میسون نام داشت.دختر بجدل از نسابه کلبی نقل شده که بجدل پدر میسون غلامی داشت به نام سفاح که با میسون رابطه نامشروع داشت و وقتی میسون را که بیابان نشین بود در وادی حوارین نزد معاویه آوردند از آن غلام باردار بود ولی حملش ظاهر نبود و پس از زایمان معاویه آن را از خود پنداشت. یزید مردی سیاه چهره با لب های خشن و صدایی غلیظ بود و در صورتش زخمی بزرگ بود . او مردی بود شرابخوار و قمارباز که ایام زندگی را با لهو و لعب و شکار می گذراند.غالب اوقات در بیابان در حوارین آنجا که منزل مادرش بعد از طلاق از معاویه بود بسر می برد حتی در مرگ معاویه نیز حاضر نبود.
*شهادت مردم مدینه در مورد یزید
مردم مدینه عده ای را پس از شهادت امام حسین(ع) برای تحقیق در مورد یزید به شام فرستادند.از جمله آنها عبدالله ابن حنظله(غسیل الملائکه)بود.یزید آن ها را احترام کرد و جوائز ارزنده ای به آن ها داد.آنها کار های یزید را مشاهده کردند و در بازگشت شروع کردند به بدگویی از یزید و گفتند : ما از نزد مردمی می آییم که اصلا دین ندارد و شراب می خورد و طنبور می نوازد و با سگ ها بازی می کند. عبد الله ابن حنظله گفت:ای قوم از خدای بی همتا بترسید به خدا ما بر یزید خروج نکردیم مگر اینکه ترسیدیم از آسمان بر سر ما سنگ ببارد یزید مردی است که با مادر و دختر و خواهرش آمیزش میکند شراب می خورد و نماز را ترک می کند.
سخن امام حسین(ع) : لا افلح قوم اشتروا مرضات المخلوق بسخط الخالق (رستگار نباد مردمی که خشنودی خلق را بر غضب خدا مقدم داشتند)